لمس کن ...
کلماتی را که برایت مینویسم
تا بـخوانی و بفهمی چقـدر جایت خالیست
تــا بــدانی نبودنت آزارم مـــی دهد
لمس کن نوشتـه هایی را
کـه لمس ناشـدنیست و عــریان
کــه از قلبم بر قلم و کاغذ میچکد
لـمس کن گونـه هایم را
کہ خیس اشک است و پر شیار !
لـمس کن لحظه هایـم را
تـویی که میدانی من چــگونه عاشقت هستم . .
لـمس کن این با تــو نـبودن هــا را
لـمس کن! ﺩﻟﻢ ﭘﺮﺍﺳﺖ ...
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ
ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﻣﯿﭽﮑﺪ !!!